محل تبلیغات شما

مهمونی دختر همکار مامانم بود دیروز

منو دعوت نکرده بود

خیلی نامردن

من دلم میخواست برم مهمونی خیلی زیاد ینی

بعدشم لباس مجلسی ک خریدم همین جوری مونده

خب باید بپوشمش دیگه 

عه

.

امروز زندایی بزرگه خونه مادر بزرگ بساط اش ترشی راه انداخته بود عصر کلا اونجا بودم

نمیدونم چرا خوابم میاد؟!

اینقدر شدید از الان زوده

سعی میکنم بنویسم 

نوشتنم نمیاد

خوبم یا بد واقعا نمیدونم ۱۲روزه درست حسابی نمیخونم ینی درحد توانم میخونم 

دعانمیکنم نمازمم ک

خلاصه ک ریخت بهم دیگه 

.

امروز راه پیمایی نرفتم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها