محل تبلیغات شما

شب های بارون زده



:(

نسبت ب دیروز بهتر خوندم اما بازم کمه

یه خبر بد شنیدم

ینی یکی از بچه های امور فرهنگی

همون ک همیشه باهاش‌کلاس اینا هماهنگ‌میشیدم

تصادف کرده 

و

نمیگم 

حتی گفتنشم وحشتناکه

خدایا

چقدر دلم گرفته

چقدر

دلتنگی ام از یه طرف

اون الان کجاست.؟


من باوردارم یه روزی میرسه همه چی درستدمیشه

ماهم یه کشور ثروتمند میشیم

کار شغل پول فناوری ادما همه چی عالی

ماهم میتونیم مارکای عالی تولید کنیم 

کل باژارو دستمون بگردونیم

صادرات

و

هیچ ظلمی پا برجا نمیمونه هیچ اشتباهی پا برجا نمیمونه

اما خب

احتمالا عمر ما کفاف دیدن همچین روزایی رو نده

Naysa



بهم گفتی دوسم داری

ازم اعتراف گرفتی ک دوست دارم

و دراخر بجز تمسخر دوس داتشنم چیزی ندیدم

اما خب میگذره

میره

فراموش میشی

من ب خودم قول خوشبختی دادم

هر چیز و هرکسی ک نمیخاد با من بیاد خودش میدونه

نیاد

من تمیذارم چیزی سد شه

تو‌نیستی نباش

فرد دیگه ای میاد همراهم میشه 

تعارف ک ندارم با کسی  بودنم نعمتیه براهرکسی

سروده ای از خودم

:)

من‌موفق و‌خوشحالل زندگی‌میکنم 

و میرسم ب هرچی‌بخام 



هوا بعضا بهاری میشه

ادم دلش تنگ میشه

صدف بیوتی خیلی ماهه

عاشقشم ینی این بشر یه دونس

ینی بیشتراز یه ساله کل ارایش من یه ضد افتابه

دلم خواست یهو کلی ارایش بکنم کلی وسایل ارایش داشته باشم

ببینم میتونم امسال یه چیزایی بخرم

با این وضعیت گرونی مارکا معمو لیو ادم مجبوره ب قیمت وحشتناکی بخره

مثلا  رژ گلدن رز‌من میزدم ۱۵تومن شده۴۵

ینی گلدن رز‌مارک خاصی نیستا اصلا

مارکای واقعی اونایی ک جهانین رژ۳۰۰تومن ایناس اینا چیزی نیست ک

تازه مهدیه میگه رژ ۵تومنی ام هست تو گرونشو میخری

من نمیدونم ماها چرا خسیسیمون درباره سلامتیمونه طرف مانتوهاش بیشتراز منه ها

ولی ریملو ۵تومنی میزنه 

دختر خب مانتو نخر بده رژ و ریمل یا نخر یا اگه میخری یه چیز معمولی یا گرون بخر

اخه ادم عاقل فکر‌نمیکنی این چیه ک بازار فروشش شده۵تومن ببین دیگه ب سازنده اش چقد دراومده ببین چقدر. موادش بی کیفیته

نمیگم تولید کننده میگم سازنده چون هر ادمی میتونه بدونه ک تولید هزینه بره

و قاعدتا باید پول بدی بابتش نمیشه ک همه چی ارزون باشه

نمیشه



مهمونی دختر همکار مامانم بود دیروز

منو دعوت نکرده بود

خیلی نامردن

من دلم میخواست برم مهمونی خیلی زیاد ینی

بعدشم لباس مجلسی ک خریدم همین جوری مونده

خب باید بپوشمش دیگه 

عه

.

امروز زندایی بزرگه خونه مادر بزرگ بساط اش ترشی راه انداخته بود عصر کلا اونجا بودم

نمیدونم چرا خوابم میاد؟!

اینقدر شدید از الان زوده

سعی میکنم بنویسم 

نوشتنم نمیاد

خوبم یا بد واقعا نمیدونم ۱۲روزه درست حسابی نمیخونم ینی درحد توانم میخونم 

دعانمیکنم نمازمم ک

خلاصه ک ریخت بهم دیگه 

.

امروز راه پیمایی نرفتم


اگر میشد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد

حقیقت را اگر میشد شبی افسانه میکردم

همه چی‌سر جاشه

من سر جام نیستم

متنفرم

مینویسم ک یادم بمونه

روزای سخت تراز این داشتم

ولی خب روزای بهتراز اینم داشتم

#میدونم میگذره

#میدونمم بهتر میشه

اما عصبانی ام دیگه چ‌میشه کرد؟!



این اواخر ک تو اینه نگا میکنم میدونی چشمام سیاهیش کم‌رنگ شده

حسش شبیه زمانیه ک سرما میخورم 

انکار چشمام باهام قهر میکنن

انگار خسته شدن سر چیزای الکی گیر دادم بهشون

کاش راه میرفتم یه مسافت طولانیو خیلی طولانی خیلی زیاد 

پ ن:میدونی ک فراموش‌میکنی. نه!

؟

معلومه ک میدونم 

حتی میدونم بهتر از قبل میشم

میدونم از پس هرچیزی برمیام

میدونم از لین ببعد دنیامو کسی نمیتونه بگیره

میدونی بموقع اش بهترینا میاد نه؟

معلوم ک میدونم حتی شک ندارم

پ ن:ورم دندونم خابیده بیشترش ینی‌چیکارکنم؟نرم دکتر؟

بمونه اخر اسفند؟

هوم؟



مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست


یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست


به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس


که به هر حلقه موییت گرفتاری هست


گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست


در و دیوار گواهی بدهد کاری هست


هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید


تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست


صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم


همه دانند که در صحبت گل خاری هست


نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس


که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست


باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد


آب هر طیب که در کلبه عطاری هست


من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود


جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست


من از این دلق مرقع به درآیم روزی


تا همه خلق بدانند که ری هست


همه را هست همین داغ محبت که مراست


که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست


عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند


داستانیست که بر هر سر بازاری هست


:)

ینی انشالله انشالله تاتابستون کلی موفق میشم

از دغدغه ام کم شه 

یه کم فراغت پیدا کنم

میرم تو کار خشک بارلواشک

امشال خیلی عالی بود لواشکامو گل رز کردم برا تززیین خیلی عالیه

سال دیگه بشتر درست میکنم با کل میوه ها

و انشالله ک ولنتاین برا اقایی ک میاد برا زندگیمم میبرم


یه اقا هست کارمند شهرداریه

دانشگاه من خونده قبلا خواستگارم بود

الان پیام داده زنگ بزنم حرف بزنیم اشناشیم

ینی از اول ازش خوشم‌ننیومد

قدشم کوتاهه

اصلا حسی ندارم بهش

یه داداش داره دانشگاهمون هیات علمیه

.

فکر کن اون ازمن خوشش میاد منم از یکی دیگه از کسی ک براش قد ارزن ارزش ندارم ظاهرا

اما من با نگا کردن ب اون چشمای دوتا. تیله مشکی

حس میکنم پشتش دنیاست

چم شد من؟

این حجم از غم برا قلبم سننگینه


میگن احتمال بدنیا اومدن یه ادم یک در ۴۰۰میلیونه 

فکر کن همون اولشم کلی تونستیم ک جژو اون یه نفر باشیم

۴۰۰میلیون احتمال

درحقیقت انسان برنده بدنیا میاد انگار؟

پ ن :امروز یکی از کارخونه های شهرک صنعتیمون نیرو میخاست

بعد فکر کن

۶۰۰حقوق

۸تا۵ساعت کاریشه 

ادم اینهمه ساعت میره ۶۰۰بگیره

یادم رفت بپرسم بیمه میکنه یانه

ولی احتمال قوی نه

اگه تا ۱۷اسفند فرایند بررسی رزمه طول بکشه خوبه بعد استخدامیم باشه میرم نباشه نه 

میشینم به ارشد نگا میکنم

اقاهه میگفت ادم زرنگ و کاری میخام 

ک تحت امر من باشه بدونه کارفرماش منم

دیگه منم منم باژی درنیاره ک من نفهمیدم دقیقا ینی چی

مگه وظیفه هر کس مشخص نیست؟

اولشم گفت محیط سالم  داره اینجا

و حالا گفت نگا میکنم زنگ میزنم نیاز شد

:\



کل ارایشم شده یه ضد افتاب الارو 

یه رژ 

یه مداد چشم

خسته شدم 

یه سال بیشترع ک بی ارایش میرم بیرون 

نکته مثبتیه یامنفی نمیدونم 

ولی میخام براعید یه کم عوض شم 

شکر خدا لباس زمستونیامم نخریدم عنوز فک کن

من چقدر برابازار تنبلم

حد نداره

بایددلباس بخرم با وسایل ارایش

حالا


زندایی کوچیکه  بادخترش فارسی حرف میزنه

هیچ اعتقادی ب این کارا ندارم

عموما میگن بچه لهجه نداشته باشه

ولیییی

اولا تا قبل دوسالگی و تکلم کامل حرف زدن به دوزبون با بچه صدمه میزنه بهش و بچه دیر زبون باز میکنه 

و خیلی ام مشخصه چرا.

بعدشم مادر اگه خودش لهجه نداشته باشه موقع حرف زدن اره شاید مفید باشه ولی اکثر ادمایی ک فارسی حرف میزنن با بچه هاشون لهجه دارن

و جالب اینکه بچه اتوماتیک فارسی لهجه دار یاد میگیره

و یه چیزم ب ساختار خودادمه ک  ممکنه فارسیو لهجه دار خرف یزنه یا زبونای دیگه رو چون تلفظ حروف ترکی از حلق و عمیق هست مثل عربی ولی فارسی مثل کره ای تو حفره دهن و جلو دندون تلفظ میشه 

و وقتی داری تبدیل میکنه بدن میشه لهجه!

بهرحال وقتی ادم یه جایی ک همه ترکن دلیلی نداره بچه رو فارس بار بیاره

و بنظرم پاسداری از سنت ها زبونت لباس مهلیت و رسم هایی ک صدمه ای نداره خیلی خوبه 

و اینم مشخصه ک ایران اصلا فازس نداره فارس خالص یه عده خیلی کمیه

و اکثرا لر ترک کرد یا گیلک و اصالتا فارس نیستن

و نمیدونم این چ اصراریه همه یه رنگ بشیم اونم وقتی ک هیچکس اون یکیو برا زبونش قیول ندارع و همیشه تمسخر میکنه

ب سپیدار میگم میبینی رفتارو‌تبعضیا رو‌میگه اصلش اینه‌مهم نیست ادم زبونش ترکیه یا فارس همه مون هم وطنییم

همینو زبونی میگن همه اما کسی ک واقعا بهش عمل نمیکنه همین فارش زبونا هستن

.

تعصب داشتن گاهی درحدش هیچ بدی نداره

ذاتا یه نوع علاقه اس

مگه میشه ادم بوم خودشو دوس نداشته یا کلا بگه ک فرق نداره

اخه مگه میشه فرق نکنه

حتی مقیم های خارج از کشور تحت هرشرایطی ایرانو و شهرشونو بیشتر دوس دارن!



صبا. بوی صبح مشهدو میده

بوی مدرسه ستاد اسکان

اسکان فرهنگیان

بوی صب زود بیدار شدنو اماده شدن برا روزای مسافرت مسواک زدن با اب یخ مدرسه ک نمیشد تو دهن چرخوند 

ابدارخونش و شستن و شو های مربوطه اش

غذا درست کردن

صبا کرم زدن یا وضو گرفتن

تصمیم برا رفتن ب بازار یا حرم

∆∆∆∆∆∆

دلم تنگشون شد

∆∆∆∆

یه وقتایی ام غر میزدم ک فرهنگی‌میگن ولی جایی ک جاشون میدن مدرسه اس :\

خانه معلما وقت عید پر میشن نمیمونن

بهرحاال هر چیزی‌نعمتیه الان قدرشو میدونم 

الان که دیگه مسافرتامون کم شدن

∆∆∆∆

دلم براامام رضا تنگ شده

∆∆∆

دارم ساعتای بیداریو تنظیم میکنم امروز ۶بیدارشدم

چشمم هنوز باز نمیشه

خواب عنکبوت دیدم

داشتم فرار میکردم ازش

باید تا ۴صب ییداریو افزایش بدم

ک عادت کنم خواب الوده نمونم  تا. ازمون

زیرا که

شهر مون برگزار کننده نیست

خوابم میاد



به دیگران بازم صب بخیر میفرسته

بمن هیچی نمیگه 

ینی رسما منو مسخره کرد 

اهمیتی برام نمیده 

منو ببین هنوزم دوسش دارم

خیلی نامرده

کاری ندارم

منتظر میمونم فراموشش کنم

زود سر پا میشم

.

درسامم میخونم اقتصادا وضعیت خوبی دارن 

اصولا باید مرور شن 

صنعتیا شروع نشده

عمومیارم خوبه 

ذاتا گزیده ای میخونم ینی

بعضی مباحث

و اینکه تست

به امید خداموفق  میشم

.

اون پسره خواستگارم پی ام میده

از لج تو بهش فرصت میدم حرفشو بزنه.

اسفند ماه خوبی میشه میدونم 

:)


امروز رفتم بازار

لباس زمستونیا تموم شدن!

منو ببین از درس اصلا بازار نرفتم

ولی خب خریدم یه سوشرت

یه مانتو 

یه کفش فوق العاده

و‌ووسایل ارایش 

ک سایه نیافتم

ریملم مارک درست حسابی نیست از این  الکیاس

ببین ینی اینهنه نیت کردم یه مارک‌خوب بخرم

داروخونه ها کلا وسایل ارایششون تمومیده بود!

حس درس ندارم این روزا

گرفتارم دیگه

حس چی دارم؟




صبا ۴بیدار میشم

درس میخونم تا ۹خوبه

بعدش استراحت و کندی

وعصرا و شبا

بعضا خوب بعضا متوسط

علاعمم خوبه سردرد ندارم اضطراب ندارم

اما یه بهم ریختگی فکری چرا

و دلتنگی برااون

و خستگی 

دلم میخاد زودتر امتحانو بدم تموم شه

هرچند بازم سرم شلوغه نزدیک عیده باید جمع بندی سالو انجام بدم هدف ینویسم ارزو کنم خونه تی

شاید دوباره خرید

و کلی انرژی بگیرم ک سال جدیدو باانرژی شروع کنم

امید وارم ینی میدونم خدا کمکم میکنه خوب پیش بره

پیش ب سوی جمعه اینده

بهترین جمعه ۹۷

روز عشقه اون روز نه!؟

فک کن ب شب ازمون

چ راحت بخوابم نه؟

اهوم



گفتم که تغییرم نده

من حال خوبی داشتم

.

میخوام ب این دریا بگم کم تر ب این ساحل بیا

∆∆∆∆∆∆∆

اونقدر دوری کن ازم

از سایه اتم‌محروم شم

میخوام ب جرم کشتن احساس تو محروم شم

.

میخام بخوابم تاابد.‌‌.

.

من تو همون سردرگمی تقدیرو جا میذاشتم

.

من ب همون تنهاییا تا حد مرگ وابسته ام

چگونه ای ظالم؟

چرا هر بار باور ظلم اینقدر یرام سخته

شاید چون ترسو ام

نه؟

ترسو ها فقط  از واقعیت فرار میکنن

.

رویای من درگیر بغض و حسرته


بازم اذان

بازم بارون

بازم غروب

یادت بمونه این روزا رو دختر باشه؟

روزای ۲۴سالگیو داری میسازی مبادا هدر بره

خدایا ارزوهام براورده شن

مطمعنم این دنیای بی ارزش دیگه غم نداره انوخت

چشمام یه چیز دیگه میبینن

امسال متفاوت بود

خدا کمک کن ارزو هامو زندگی کنم

منم طعمشو بچشم



عه

سخته

تلخه

ولی اجازه میدم نم نم این درد ادمم کنه

عقلی که بهش میگم و نمیتونه بفهمه

همون بهتر سرش ب سنگ بخوره

کارش ب بیمارستان بکشه

بهرحال اینطور شده

درسارو دارم جمع میبیندم هرچی‌خوندم نخوندم

دیگه انشالله جمعه بعد راحت شم

میخام بخابم

ک صبح کم بود خواب نداشته باشم

اگر فکرو خیال بذاره

اگر فکرو‌خیال بذاره

اگر فکرو خیال بذاره

اگر فکرو خیال بذاره



چی ناراحتت میکنه؟

نمیدونم

پسره پی ام میده فرصت میدم بهش حرفشو بزنه

امامنو ببین بی میلم

اونو ببین هر روز پی ام میده.

و اما تو مرد محبوب من هنوزم بعد دو روز معلق و پادرهوا

بازم نمیشه سردراورد

و من

دیگه سپردم ب زمان

اماااااا

اماااااا

دلتنگی دردناکه خیلی دردناک

دیگه؟

زودی ازمونو بدم تموم شه

زود زود


زیبای بی چون و چرا هرگز نفهمیدی
تنها دلیل خوبه این دنیایه بد بودی
اما تو تقصیری نداری کاشک امکان داشت
این قدر ها زیبا نبودن را بلد بودی
آواز ه ات تا شهر های ساحلی رفته
دریا حسابت را از آدم ها جدا کرده
بیش از تو زیبایی همیشه حد و مرزی داشت
زیبایی تو مرز ها را جابه جا کرده
عاشق تو ام نرو که بی تو هر قدم
نمی شود به غیر غم تقدیرم
نیمه دیگرم تمام عشق و باورم
اگر من از تو بگذرم میمیرم
روزی که چشمان تو سهم من چشم من باشد
غم می تواند از وجودم دست بردارد
یک شهر را دیوانه ی زیبایی ات کردی
اینقدر زیبایی برایت دردسر دارد
عاشق تو ام نرو که بی تو هر قدم
نمی شود به غیر غم تقدیرم
نیمه دیگرم تمام عشق و باورم
اگر من از تو بگذرم میمیرم
عاشق تو ام نرو که بی تو هر قدم
نمی شود به غیر غم تقدیرم

https://nex1music.ir/post/74414/


وبو باز میکنم سه تا کامنت ناشناس

افرین 

دلم باز شد والا چیه

هیچکی نیست بخونه

.

و صب شروع دیگهههه ایه

امیدوارم  اخرین درصدای  باتریم منو برسونن ب  جمعه 

ب ارزوم 

 

پ ن :ینی بعد جمعه دلتی میکنم با خونه تی

ببین چ شود

جمع بندی پایان سالم که داریم

بعدشم برنامه برا سال جدید

حال دلمو خوب میکنم مگه نه؟


اعتراف میکنم به یه چیزی

فکر کن ۲۴سالگی هنوز وقتی جایی کار کنی میگن بچه ای سابقه نداری الی بلی

۴سالم ک زمان دانشگاهه ک هیچی

از اونور بخاطر جنسیت زن بودن باید شوهر کنی از اون ور بخاطر شوهرباید بزایی خونه تمیز کنی خرشم فامیلاش بگن وای خونش بهم ریخته بود

زن بودن ینی سگ دو زدن

دلم میگیره وقتی تو ۲۴سالگی هنوز دارم میدوم و نرسیدم

من نه تمایلی ب ازدواج دارم نه بچه داشتن نه هیچی

از هرچی‌تحت قشار بودنه یدم اومده انرژیم تموم شده

خدایا قول بده ۹۸سالذارزوهام بشه

خدایا برسم

خودت میدونی من دووم نمیارم

کمکم کن


قلب مغز انسان فضایی با عنوان 

اسبک مغزاست که در حقیقت نوعی ماشین حساب، تجسم‌کننده و بررسی‌کننده اطلاعات مربوط به حافظه است.این فضا، از مکان‌هایی که انسان مشاهده می‌کند و تجربیاتی را که کسب می‌کند نقشه‌برداری کرده و برای استفاده در آینده بایگانی می‌کند. اما هنگامی که دو تجربه بسیار شبیه به هم آغاز می‌شوند، این نقشه‌های ذهنی به روش‌های مختلفی تعبیر و بازخوانی می‌شوند.

[۴]



  • یکی از فرضیه‌ها در این است که هنگام انتقال اطلاعات از سمتی از 

    مغز به سمت دیگر برای درک آن‌ها، تاخیر بسیار کوتاهی ایجاد می‌شود که باعث می‌شود آن سمت مغز دو بار اطلاعات را دریافت کند و فرد حس می‌کند اتفاقی دو بار رخ داده است.

    [۱۲]

  • شباهت بین محیط‌ها نیز ممکن است علت وقوع آشناپنداری باشد. ممکن است محیطی که به آن وارد می‌شویم، شامل ویژگی‌های مشابهی نسبت به محیط پیشین باشد و آن را در ذهنمان تداعی کند. این نظریه در سال ۲۰۰۹ مورد آزمایش نیز قرار گرفت که شامل دو عکس می‌شد که شباهت موضوعی نداشتند اما به طرز مشابهی گرفته شده بودند. داوطلبان پس از دیدن دو عکس احساس آشناپنداری می‌کردند.

    [۱۳]

  • البته فرضیه ای نیز بر این باور وجود دارد که آشناپنداری به اشتباهی در حافظه مربوط نیست. 

    آا اوکانر در یک آزمایش با گفتن یک سری از کلمات مشابه مثل تخت، بالش و رؤیا به داوطلبان سعی کرد تا حس دژاوو را در آنان برانگیزد ولی کلمه خواب را به آنان نگفت. پس از شنیدن کلمات از داوطلبان آزمایشی گرفته شد که نشان می‌داد داوطلبان فکر می‌کنند کلمه خواب را هم شنیده‌اند که این یک 

    خاطره کاذب است و حس آشناپنداری برای داوطلبان اتفاق افتاد. پس از گرفتن 

    ام آر آی از مغز افراد مشخص شد که ناحیه جلوی مغز که به تصمیم‌گیری مربوط است، فعال است. اوکانر بر این باور است که قسمت‌های جلوی مغز خاطرات را بررسی می‌کنند تا از صحت آنان اطمینان حاصل کنند و در صورت تردید سیگنال می‌فرستند.[۱]



پ ن : ب چیزی که من همیشه حس میکنم دیدم یه صحنه تکراریو میگن دژاوو

یا اشنا پنداری

یه چیزایی ک‌نت بود

ولی من چیزی‌ک‌تجربه میکنم تجربه نیست و هم چینن قبلا هم تو اون محیطه نبودم ک ذهنم بخاد باز سازی بکنه یا شبیه شو یا نوعشو تجربه کردم

بهرحال من سال هاست این طورم


ازخودمم‌متنفرمیشم

چطور میتونم برامردی ک معطل نگهم میداذه اینقدر دلتنگ شم

و‌هیچ حسی ب اونی ک دنبالمه و دوسم داره نداشته باشم

چطور دست و پام از. صبح ساکت موندن

چطور؟

تا این حد

من چقدر بیچاره گی حس کردم

چیو ریختی بهم 

بدترین ادم دنیا


از سری بهترین ارزوها برا کسی اینکه بگی ارزوهات خاطره شن 

و ارزوهای جدید قشنگ دیگه ای اضافه شه

کاش ک ارزوهام خاطره شن

یه چیزی فهمیدم اونم اینه ک شهرمون کلاسای فن بیان میزارن فک کن خیلی پیشرفته شدیماااا

فن بیان

خب اونم ۶۰۰لامصب خیلی گرونه

ولی اگه من اداره مالیات استخدام شم 

میرم

انشالله



675

مسعله وابستگی  به تل و اینستا نیست با حتی نت

سوای این عاشقیای اواخری

بحث تنهایی خیلی وقتا فرار از دنیای واقعی

خیلی وقتا بیکاری بیکاری معمولی نه ها بیشتر بیحالی

وگرنه کارهمیشه هست شاید وقتی مورد علاقه نیست یا سخته ادم پناه میبره مجازی

شاید وقتی ادم بحد کافی ادم واقعی دوروبرش نداره

شاید اونجا از شر یه سری ازاجیف درامانه

شاید از قضاوتای عجیب خاله زنک خبری نیست  نهایت عکساتو لایک میکنن کامنت قوربونت برم مینویسن

یه ادمایی ک سالی ب ۱۲ماه حال همو نمیپرسن تو اینستا یه طوریم کامنت میذارن انگار یه دقه پیش کنارهم بودن 

بهرحال

شاید اینا دلیل میشه ادم برم نت دیگه برنگرده خونه

شایدم اونجا اونقدر متنوع هست ک ادم دلش نخاد ب دنیای تکراری خودش پا بزاره

اونجا همه چیز ساده و‌سریعه

ولی تو واقعیت باید اجر ب اجر بسازی

پ ن ۱:مجازی ام بدیای خودشو داره

پ ن۲:تنهابودنای خاص خودش و قضاوت شدنای خاص خودش


در یک اقدامی همه جانبه نشستم لینکتون کردم

∆∆∆∆

عصرمهمونی زندایی کوچیکه اس برا دختر دایی تولد گرفته

من نمیرم

حسش نیست ینی

∆∆∆∆∆

از چهارشنبه سردرد دارم

هیچ شوخی خوبی نیستا مغز عزیزم

الان وقت درد نیست 

ینی من ب چشم زخم خودم اعتماد پیدا کردم سه شنبه نوشتم استرس ندارم سردرد ندارم هر دوش تا۲۴ساعت بهم رسید

مرسی واقعا

چیه فکر کردی خوش میگذره

راحته ازمون بزرگترین ارزوتو بدی؟

درحالی ک خسته ای گاهی دلتنگی گاهی

هیچ‌میدونی خودمو نمیبخشم؟

چون هوای عاشقی نبود الان فقط هوای درس بود

سعیمو کردم لطمه نزنه

ولی بازم از اول نباید میبود

شده دیگه

سردرد رو چیکار کنم؟

تا جمعه محوشه؟

ولی خوبه جهاددانشگاهی مجری شده امسال 

ساعت بسته شدن درا ۸هس همیشه ۷بود

خوبه دیر تر شروع میشه 

والا ادم باید ملاحظه اونایی ک راهشون دوره رو بکنه


اهنگ پویا بیاتی فالگیر

۱۷یا۱۸سالگیم

تازه وبلاگ نویس شدنم

یادش بخیر

انوخت روز نوشت نبود

عادی نوشت بود

یه بار یه پسری اومدو گفت ناامیدی سخنرانی انگیزشی دکتر ازمندیانو معرفی کرد

زندگیم زیر و رو شد

دیگه اون دختر سابق نشدم

خوب بود نه؟

بود

پ ن :تنها شدم اما

تنهابودم

پ ن ۲: حالا من موندمو اسمی ک کم کم داره از کف دستم پاک میشه 

دارم کابوس فالم رو میبینم 

داره این قصه وحشتناک میشه

چقدر بی رحمه این دنیای بی تو 

چ حالی دارن این چشمای خیسم

با اشکام وسعت دلتنگیامو.



:)

یه دوره ای

ینی همیشه فکر کنم ولی خب دانشگاه رفتنی پر رنگ تر بود

گرایش شدید ب رفتن داشتم

از شهرم خوشم نمیومد

دوسش نداشتم بنا بدلایل مشخص

مثلادمیگفتم کوچکه مردمش منو میشناین دکتر زیاد نیست بازار زیاد نیست

کار نیست

و.

ولی بعدا ینی یه ساله فهمیدم چیزی ک من ازش فرار میکردم خودم بودم وگرنه اسمون همه جا همین رنگه

خبر بد اینکه خودتونو بادخودتون همه جا میبرین و باید خودتونو تغییر میدادین نه شهرو

بهرحال من فهمیدم و خوشبختانه الان خیلی شهرمو دوس دارم بی نهایت

اتفاقا بحدش کارهم هست و همه چی

هیچ‌کمبودیم نیست

در ثانی جای دیگه ایم نریختن حلوادخیرات نمیکنن

اتفاقا الان دیگه چون بیشتر خواستگارم کاراشون تهران بود ناراحتم و اصلااا دوست ندارم برم جای دیگه

و میدونم برم چیزی از پیشرفت تهران ب من نمیرسه چون ترافیک ساعت کاری زیاد تنهایینهایتش بشه یه بچه زایید و بزرگ کرد و اصلانم تهران ارزوهای یه زن متاهلو نمیده

ب هرحال.

عشق ینی همین وطن خودم ک دور ترین نقطعه شهر زیرپام نیم ساعته

والا بخدا


گرونی رو جهاد دانشگاهیم تاثیر گذاشته کارنامه جنس کاغذش مثل قبل نبود رنگی ام نبود

در این حد

کی باورش میشه از صنعتیا و اصولا اینقدر راحت سوال بدن ینی اصلا حلیات نداشت   ثبت ساده 

تعریفای کلی

چی بگم والا ریاضیات معادله خط اینا امار سوالای حفظی

ینی طراح سوال عوض شده ب احتمال ۱۰۰درصد

دیگه من درحد توان زدم

هرچند میشد بهتر خوند و بهتر زد



خب شب خوابیدم راحت تخت

البته نصف شب یه بار بیدار شدم

بعدش خوابم‌برد

بعدشم ۷و۲۰دقیقه طبق روال همیشه بیدار شدم

یه مسواک الکی. و بی صبونه خاضر شدم وسایلمم برداشتم 

هوا برفی تاریک راه افتادیم 

یه بیست دقیقه ب ۸دانشگاه مکان برگزاری ازمون بودیم

رفتم صندلیمو پیدا کردم و اینکه نه سردرد داشتم نه استرس خدارو شکر

ساعت ۹شروع شد ۱۱۰دقیقه زمان عمومی ۷۰دیقه تخصصی که تخصصی ساعت ۱۱بود شروعش

اولین دفتروچه مهارت هفت گانه بود نقطه قوتم این درسه کل دفترچه ۱۵سواال خیلی کمه خب

منم ۱۰تا ردم شک دارا رو‌نزدم اونایی ک مطمعن بودم یا ۸۰درصد مطمعن بودمو زدم

بعدش ادبیات   حدود ۷تا زدم

ادبیات اصلا قرابت معنایی نداده بودن ک نقطه قوتم قرابت بود کلی اسم نویسنده داده بودن

و اسون بود ومث رایانه ولی من چون شک داشتم نزدم  مسلط نبودم

اما معارف فوق العاده وحشتناک سخت و کلا از دینی دانشگاه تک و توک از دبیرستان بود منم دانشگاهو نخونده بودم بد جور ناراحت شدم چون دینیو گذاشته بودم بالاترین درصد نهایت ۶تا زدم اونم فکر کنم

خلاصه سوالای هوشو ک اصلا روش حساب نکرده بودم دیدم بلدم از ۱۵تا۸تا زدم

و‌ریاضی ام یه ۵تایی

و روی اطلاعات عمومی حساب کرده یودم یه ۳۰۰تا تست زده بودم اونم فقط دوتا زدم افتضاح بود نوع سوالشون

اصلا بد طراحی شده بود

ریاضی خیلی اسون بود اگه نگا میکردم‌میزدم

و دیگه رفتم سراغ اختصاصی ک مالیه عمومی که فک کنم سه تا زدم اصلا شبیه کتاب ما نبود اقتصاد خرد کلانم سوالاش چرت بود یه ۵تا زدم صنعتی نخونده بودم یکی زدم

اصولا راحت بودن یه ۸تا یا ۷تا زدم اگه خوندخ بودم خیلی اسون بودن 

قوانین هم یه طوری بود یه ۶تا اینا زدم

اگه چیزایی ک زدم مخصوصا اختصاصیا غلط نباشن سطحم متوسطه

خدا کنه قبول شم

ولی کلا نمیدونم طراحشون کی بود نوعش متفاوت بود

و‌تقریبا اسون

الله توکل


خودمو دوست دارم با گند کاریام با استرسام با نشدنیام 

باهمه چی

با همه چی

تا ابد پای این وجود میمونم خدا بهم دادش

هستم تا ملاقت با ازراعیل

نمیزارم چشمام بارونی شه

حیف نیست؟

اینهمه ادم دیوونه این چشما

هرچند تورو دیونه نکرد

فقط هوس دار کرد

پ ن:فکر کنم فهمیدم مغزم فهمید دلم فهمید

داره قبول میکنه

دل سیر از خودم و خدا معذرت میخام بابت ناحقی این اواخر ک در حق خودم کردم

عذر میخام با تمام وجود



زندگی فقط یه باره

فرض کن کل عمرتو یه بار میری یه شهر خوب یه رستوران فک کن بداوردی بارون شد فکر کن جز تخم مرغ هیچی تو رستوران نبود

چیکارمیکنی؟

من؛تخم مرغمو با لذت بردن از بارون میخورم

همین تنها کاریه ک میتونم درحق خودم بکنم

زندگی الانمون ینی همون روز بارونی. همون تخم مرغ

منم میدونم دیگه مامان و بابای کارمندم شاید اون جهیزیه ک دوسش دارمو نتونن بخرن میدونم شاید خونه داشتن یه مرد الان دیگه انتظار زیادی باشه حتی ماشین

میدونم گرون شد تموم شد 

میدونم دیگه درست نمیشه 

میدونم بدیا زیاد شدن

امااااا؟؟؟؟

کی جواب دنیا منو جونیمو ۲۳سالگیمو میده

من خودمو تیکه تیکه کنم ثانیه هامو مفت ببازم چی‌میشه؟

همه حکومتا ادما ریاستا فقر ها ثروت ها عمری دارن بی شک دوران بهتری میاد ب گواه تاریخ

اماااااا من دیگه شاید زنده نباشم

دور بعدی ام ندارم 

فقط همین یه باره

پش ترجیح میدم زندگی  وقتی داره با قیچی میاد طرفم سعی میکنم چیزای کم تری ببره ازم

غم انگیزه

تلخه

درده

ورمه

امااااا

چاره چیست.؟؟؟؟؟؟


مامانم بمن میگه تو قوی تراز خواهرتی

دربرابر استرس یا هرچی

نه مادر

من قوی نیستم

دوستام میگن تو خوش بینی  مثبت فکر میکنی

نه دوستان من هیچوخت خوش بین نبودم

سراسر این زندگی چیزی بجز عذاب پایدار نبوده و نیست و‌نخواهد بود

ادما دنیا میان با کلی مریضی و نشدنای خودشون با نقطه ضعفاشون سر و کله میزنن اخرش میشن یه انسان بالغ

تا حالا ب بچه ها نگا کردین؟

چن بار زمین میخورن؟مریض میشن

غذا بالا میارن باهم دعوا میکنن حتی لج میکنن

ادم گاهی فکر میکنه خدا اون بالا داره تماشا میکنه ماهایی ک عین بچه یکی مریض یکی درحال جنگ و همه باهم درحال چالش باخودمون 

.

من هیچ‌چیز نمیبینم ک دوست داشته باشم تو دنیا باشم حتی اگه برم امریکا بگن بچه استیو جابز میشی 

من بازم نمیخام وارد این میدون بشم

بهرحال شده

و منو انداختن تو رینگ بوکس

چشمامو ک باز کردم دیدم اینجام 

میخام مشت بزنم میخام بجنگم نه بخاطر ارزوها نه بخاطر ادما موقعیت شغلی شوهر خوب بچه خوب پول ثروت مقام هیچی ک اینا مال یه دوره این بعدش دیگه مفهومی نداره یا کم رنگه

بنظرم خدا برا هدفای بزرگتری ادما رو خلق کرد از کارگرش تا رعیس و ت مدارش

این شغلا و پولا و قیافه ها فقط بازیچه های زندگین

همش نقشه مثل گریم رو صحنه تعاتر

موقت»و مهم تر اینکه براما نیستن 

پسشون میدیم

همین

من دور خودمو مبارزه میکنم

برا اینکه  ب چیزی ک خدا براش فرستادم رو زمین برسم همین

میخام وقتی مشت میخورم صورتم کبود میشه دندونم میریزه تو حلقم برا چیز ارزشمندی درد بکشم 

میخام بعد بوکس پشیمون نباشم

بخاطر همین‌این مدل ارزو ساختم 

میخام مسیر ارزوهام با ارزوهای خدا یکی باشه

میخام اگه مشت میخورم برا چیز ارزشمندی باشه

وگرنه کدوممون میتونیم سالم از این رینگ دربیاییم؟؟؟؟؟؟

بخاطر همین هر روز حسابرسی میکنم

باخودم میگم اگه عصبی شدم اگه ترسیدم دلیلش چی‌بود کی کجا اسیب دیدم ک اینقدر ضعیف شدم

برا اینه برنامه میچینم ارزو میسازم 

ورزش میکنم  تلاش میکنم

فقط همین 

بخاطر مثبت اندیشی وقوی بودن نیست

نمیخام بخاطر کاستیای من دیگران اسیب ببینن  و

نمیخام ارزوهامو تو وجود یکی دیگه پیدا کنم تو‌شوهر تو پول تو کار

تو بچه

نمیخام بچه ام تنهاچیزی ک ازم ب ارث میبره  کالا باشه

میخام دستایی رو براش بسازم ک همیشه تکیه گاهه

خودم اگه از پس چیزی برنیام چطوری چیزی یادش بدم؟

ادمی ک خودش فرمولی برا زندکیش نداره چی‌میتونه بسازه

نمیخام خودم اولین سد ارزوهاش شم

دنبال مردی ام بفهمه اینا رو

من ک بهرحاال پیر میشم نه!؟

شوهر میکنیم زایمان میکنیم مامان میشیم همه مون بر حسب جبر زندگی

من ترجیح میدم با مردی پیر شم ک بیارزه 

بیارزه بچه بیاری بیارزه خسته شی 

بدویی اما بین دوینا بدونی اینی ک پیششی انتخاب خودته درسته واقعیه 

وگرنه همه مون قراره موهامونو سفید تحویل بدیم

ترجیح میدم سر چیزای مهمی سفید شن

میخام خونه ای بسازم ک مرد توش همیشه باورم داشته باشه نگه زنو چ ب این حرفا 

ارزوهامو مسخره نکنه

منو زیر سواال نبره میخام هروقت زمین خوردم همیشه یکی‌باشه ک ب پاشدنم باور داشته باشه

دنیا بگن این بده اون ته وجودمو بشناسه بدونه چی ازم برمیاد و‌نمیاد

میخام با وجود بدیام پشتم باشه

وگرنه من بهتر از هرکسی میدونم چی‌هست چی نیست

کشورم کجاست اینده جوونامون کجاست نشدنیا زیادن

ترجیح میدم ارزوهامو اگه قراره چال کنم اون خونه وماشین و‌پول باشه تا شرقم ابروم اعتقاداتم و روحم و عشقم صداقتم

من جبهه قوی‌میخام یه تیم قوی

میخام بچه ام اینا رو داشته باشه

میخام هیچ‌وقت نترسه 

طعم تلخ اضطرابو نچشه مثل مادرش

هیچ‌وقت دستاش یخ نزنه

من میدوم سمت ارزوهام

هرکی‌هرچی‌دوس داره بگه

من ب این ادما نیاز ندارم

من خدارو دیدم

کافی بودنشم دیدم

دیدم



۹۷رو دوست دارم خیلی سال بی نظیریه جدی جدی بهترین سالم شد 

خیلی راضی بودم از شروعش اخرین ترمم قشنگ بود تلاشمو برااخرین ترم کردم کلاسای استاد صنعتی۳

جلسه ی اخر بارونی سیل اسا

امتحان ارشد تابستون قشنگ خواستگاریا فکر کردنا

قبولی ارشد شروع درس خوندنم برا استخدامی

برااولین بار واقعا عاشق خدا شدم برا بار اول واقعی توکل کردم چاره ای جز خودش ندیدم برا بار اول خودم خودمو باور کردم وقتی کسی باورم نکرد شروع ورزشام برنامه هام

قبولیم

۹۷همین یه دونه ب تنهایی ینی تو بهترین سال زندگیمی همیشه همیشه بدون استثنا یادم میمونه ۱۵دی ماه ۹۷قبولی تو استخدامی بخش خصوصی

هیچوقت یادم نمیره بهترین تاریخ زندگیم فقط منو خدا میدونیم معنیشو 

شدن براباراول تونستن دویدن

هیچکس جای دونده ای نیست ک از خط پایان رد شده جز خودش 

خودش میبینی اون خط پایانو یه جهان دیکه میبینه

من میدونم چی دیدم 

من میدونم چطوری دویدم من اون ثانیه هارو زندگی کردم

و خیلی چیزای تلخ و شیرین دیگه

۹۷سال خبرای خوب و قشنگ

من امسال ادمارو با بدیاشون دیدم و قبول کردم

هرچند اعتراف میکنم شستم و بردم

دیگه ندیدمشون هنوزم نمیبینم

درحالی ک مدام درارتباطم

پ ن :خدای عشق

مرسی




۲۳سالگی ینی بحد لازم نه کافی پوستت کلفت شده

دیگه دل نازک نیستی میتونی واقعیتارو ببینی درد هارو‌دیگه دلت میاد ب زخمات نگا کنی

با چشمت رفتن جانتو تماشا کنی 

بزرگ شدی دیگه یواش یواش از گرفتن مسعولیتا نمیترسی حتی اقدام میکنی

ددیگه دردسر غم اندوه اونقدر محکم تت نمیده

اما خب نه۱۰۰درصد

اما من فهمیدم میگذره هیچ‌چیزی نمیمونه

فقط‌خوبه از خودمون و اعصابمون محافظت کنیم

فهمیدم بعضا زورمون نمیرسه

دیکه باید بزاری سر بخوره بره همین

باید قبول کنی بیوفته بشکنه تا چیزای بیشتریو‌از دست ندی

مثل ی. روز گند که باید سعیتو بکنی ب گند ترین شکل ممکن گندیشو دفع کنی تا فردا سرپا بدوی دنباال ارزوهات

۲۳سالگی ینی دیگه معیارت برا ازدواج داشتن خونه و‌ماشبن نمیشه

دیگه دنبال ادمی میشی ک بفهمتت

دیگه گیر گرون ترین مجلل ترین عروسی و خونه نمیشی

ولی برات مهمه خونه ای ک میسازی ارامش داشته باشه

۲۳سالگی ینی دیگه شک نداری برا رسیدن ب ارزوهات ولی میدونی باید صبر کنی

بهای ارزوهات روزای عمرتن 

خیلی گرونه نه؟

پس دنبال چیزای خوبی بدویین ارزوهای خوب و بزرگ 

۲۳سالگی ینی خانم بودنتو قبول میکنی دنبال مردی هستی اونم این جنس رو بپذیره ینی حق مطلقمه درس و کار و زندگی رویاییم کسی نمیتونه بگیره

ینی هیچ کس هیچ کس هیچ‌ترکیبی نمیتونه ب ارزوهام دست بزنه

ینی یاد بگیری با ادمای نزدیکت ک دلت نمیخاد حتی سال ب یه بار ببینی اما بسازی حتی بخندی اما تو تنها کسی هیستی ک میدونی از چشمت افتادن

و دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی

۲۳سالگی ینی رویا ها معنیشون عوض‌میشه

ینی نوع دیدت ب زندگی عوض میشه

میفهمی دیگه خیال نیست

بعضی جاهاش واقعا کثیف و چندشه

بعضی جاهاش قشنگ

اما این ترکیب همینه ک هست 

مفهمی  هیچی عوض نمیشه تا تو پا نشی

میفهمی خسته گی تا مغز استخون ینی چی

اما باز باید با همون خستگی بدویی

میفهمی یه سری‌چیزا تغییر ناپذیرن

متاسف میشی

و‌کاری از دستت برنمیاد

.


چرا هنوزم نمیتونم کتابای دبیرستانو بندازم دور؟

شبیه بچه ای ک از کسی که کتکش زده بعد بزرگ شدن هم میترسه

انگار زخم هیچوخت خوب نمیشه نه؟

نشه 

چ‌کنیم؟

دیروز خیلی کار کردم بدنم خام شده

امروزم یه کم کار کردم

نیمه نهایی اسفند حال و هوای خاص داره

نمیدونم چرا امسال خیلی ذوق دارم عید شه

مخصوصا عید دیدنی

سعی میکنم خسته گی درسا رو از تن بدر کنم بتونم دوباره شروع کنم هم بخاطر ارشد هم استخدامی اموزش پرورش ک زدن بهار ۹۸

البته امید وارم قبول باشم و نیازی ب درس خوندن نباشه

امید وارم اخرین بارای درس خوندنم ب این شکل باشه


دیشب  پیام داد طبق معمول مسخره میکنه

ادم وقتی یه چیزیو میبینه با چشمش چرا باورش براش سخته؟

حتی مرورشم اذیتم میکنه

نمیخام دیگه هیچ‌حرفی بزنم

بادمجونو تو اب نمک میخوابونن تلخیش دربیاد

صب‌میکنم‌تلخیام اروم اروم‌برن

نمیخوام از کسی متنفر باشم

نمیخام تیکه های قلبمو با خوبی و‌بدی شوت کنم بره

میخوام قوی باشم میخوام تو چشمای همه ادما نگا کنم بدون ترس بدون نفرت حتی نبینمشون

فرار نمیکنم

اسمون همه جا همین رنگه

امروز رفتیم‌پارک عالی ترین منظره 

رودخونه ام پراز اب

اما من؟یه غم عظیم تو دلم

راستی این حفره براچیه؟

چرا همیشه خالیه.؟


آرزو کن واسه فردا اگه امروزتو چیدن

آرزوهاتو بغل کن آرزوهات همه چیتن

اگه دنیات رفته از دست ، اگه غمگینی و بی کس

آرزو کن که حواسِ یه نفر هنوز به تو هست

زندگی همین یه باره ، نزار فرصت بره از دست

آرزوهاتو بغل کن ، تا خدا هست زندگی هست

یکیو خواستی و رفته ، من میفهمم که چه سخته

داره با خاطره بازی ، میگذره روزای هفته

وسط این همه کابوس ، یادش آرومت نکرده

آرزو کن اگه شاده ، دیگه هیچ وقت برنگرده

عشق آدم هر جا باشه ، یادش آرزو میسازه

پس به یاد اون شروع کن ، با یه آرزوی تازه

آرزو کن واسه فردا ، اگه امروزتو چیدن

آرزوهاتو بغل کن ، آرزوهات همه چیتن

اگه دنیات رفته از دست ، اگه غمگینی و بی کس

آرزو کن که حواسِ یه نفر هنوز به تو هست

زندگی همین یه باره ، نزار فرصت بره از دست

آرزوهاتو بغل کن ، تا خدا هست زندگی هست


دارم وسایل فایلارو‌مرتب میکنم

یاد همه این چن سال

چقدر‌گذشت؟

هنوزم برچسب کنکور سراسریو دارم

ولی ۵سال ازش گذشته

کارتای مغازه های سوریه و لبنان

:)

چن ساال گذشت؟

۸سال

ینی واقعا من ۸سال پیش رفتم حرم زینب؟

عکسی نمونده

نه از اونا نه از اصفهان و شیراز 

البته اصفهان شیراز هست یه چن تا چون بادوربین بود

ولی مال گوشیا برامشهد برا دمشق پرید

براهمینم از عکاسی با گوشی بدم میاد

کتابام جزوهای کلاس اقتصاد

من واقعا لیسانسمو گرفتم!

واقعا تا سه ماه دیگه میشه یه سال؟

چی شد رو دور تند؟

قالبای ارتودنسی

کاغذای تسویه حساب

کارت رانندگی

:)

و زندگی در جریان است



یه راهکار تقریبا مفید

بعد یه شب گریه کافی

۱شستن صورت با اب یخ  فشاردادن محل ورم

کرم زدن مداد کشیدن تو چشم چند دور ک‌کاملا مشکی بشه

بعدش ریمل  ب مقدار کافی

و در نهایت یه رژ پر رنگ ک‌چهره رو شاداب کنه

و‌یه عینک‌مطالعه الکی‌مثلا امروز اهل مطالعه ام

کامل اثرنداره ولی از هیچی‌بهتره


روزای اخر اسفند رو چطور میگذرونید؟؟؟

چیا رو حذف میکنین؟

حتمن کم‌کنین تا معادله حسابداریتون درست دربیاد

اول حذف کنین قشنگ جا برا ادما و اهداف باز شه

بعد بنویسین چیا میخوایین

بعدشم برین سمتش

پ ن : 

هوا طوفانه

دقیقا همیشه وقتی دل سیر مخصوصا پله تمیز کردی طوفان میشه ب فنا میده مارو

:)


یه چیز خیلی مهم

من ۲۳سال اشتباه فکر کردم ک عشق ارام ارام تو دلت طلوع میکنه

نه اینطور نیست 

عشق همون بار اولی ک دیدیش میاد

اما اینکه عضو زندگیت باشه ارام ارام خواهد بود

حسی ک روز اول نیاد عشقی ک ازاول نباشه

احتمال خیلی زیاد دیگه نمیاد

نگرد.


یه چیزی هست تودلم 

انگار سنگینه خالی نمیشه

انگار یه گریه نکرده دارم

حرف نزده

خیلی سعی میکنم حرف بزنم نمیشه

انگار دلم میخاد داد بزنم

های های گریع کنم دعوا ختی

چرا تموم نمیشه خستگی؟

۹۷سال قشنگی بود ب خواسته هام رسیدم

دلم میخاد اخراشم با حس ناب تموم شه

پ ن:چرا جواب استخدامی نمیاد؟


گندش بزنن قیریزر نمیدونم چ شد خاموش شد

تا دوباره روشن شه 

میوه هایی ک اونقدر با زحمت چیدم اوردم تابستون همه شون یخشون باز شد

الانم افتضاح 

باید لواشک شن

ب جهنم

ب درک

نمیدونم بدوم کارخونه کنم چیکار کنم

یه خواهر بیشعور دارم ینی اگه یه روز نمیموند تو یخجال معمولی شاید اینجوری نمیشد من یادم نمیونه

اون اگه میاورد فریزر الان اینجوری‌نبود

گندش بزنن

منم دیگه سال دیگه نمیرم باغ 

میوه نمیخام لواشک نمیخام هیچی

خسته شدم بابا

یه مشت بدرد نخور

الکی‌بدو الکی بدو

هیچکسو‌دوس‌ندارم ینی

والا فقط قطره لازمه لبریز شم

اکه من کتاب میخونم یا هرکاری میکنم سعی میکنم مثبت فکر کنم فقط و فقط بخاطر اینه ک خیلی اعصابم ضعیف تراز اونه که بشینم با عالم و ادم سرو کله بزنم

خدا رحم کنه قبل عید سرریز شم تموم شه

خدایا

میشه بریم؟


چرا من اینقدر بیجونم؟

ولی فکر کن خونه تی میکنم

حتی امروژ خونه مادر بزرگ رو هم جارو کشیدم

میدونی ادم یه حس سخت جونی میگیره

بقول لیلا کرد بچه

تو از شکوه کرگدن شدن چه میدانی

:)

پ ن :چیکارکنیم روزای پایانی سال خوش بگذره؟

پ ن ۲:مثلا جواب استخدامی بخش خصوصی بیاد قبول شم 

خدایا نولار

پ ن۳: جمعه قبل سر ازمون بودماا

پ ن ۴: گذشت


سلام سلام 

چطورین بچه های وبلاگی 

خیلی دوستون دارم 

امید وارم سال جدید براتون بهترین سال عمرتون باشه

و اینکه به همه ارزوهاتون برسین و خاطره بسازین ارزوهای جدید بیاد تو زندگیتون ادمای خوب روزای خوب حس حال جدید تغییرات مثبت

و اینکه شاد باشین

خدا فقط برا لبخند زدن خلقمون کرده

تحت شرایطی قوی ادامه بدین هم روزای بارونی هم افتابی

منم تم خسته دارم ولی محکمم ارزوهامو میشناسم در سمت ارزوهامم خوبم درکل

:)

خدارو شکر که دارمتون

چهارشنبه سوریتون و عیدتون مبارک پیشاپیش

۹۷_۱۲_۲۷


دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد

ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

ای بوی آشنایی دانستم از کجایی

پیغام وصل جانان پیوند روح دارد

سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد

فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد

باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را

ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد

هم عارفان عاشق دانند حال مسکین

گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد

زهرم چو نوشدارو از دست یار شیرین

بر دل خوشست نوشم بی او نمی‌گوارد

پایی که برنیارد روزی به سنگ عشقی

گوییم جان ندارد یا دل نمی‌سپارد

مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادق

در روز تیرباران باید که سر نخارد

بی‌حاصلست یارا اوقات زندگانی

الا دمی که یاری با همدمی برآرد

دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوت

کز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد


پسر همسایه وحید پیام داده

جالبه

پارسال اسفند سر حسی ک بهش  داشتم چقدر ناراحت بودم

خخخ

الان نگا کردم ب پیم اش و عکس اینستاش

حتی یادم نمیاد دقیقا قیافش چی بود

حرف میزنه میگم این چی‌میگه اخه

خخخخ

دنیا

واقعا سر یه سال اینقدر ۱۸۰درجه عوض‌میشه همه چی

.

شد ۴تا خواستگار

معلم کارمند بازاری

و تو عاشق من نشدی

.

من‌چم شده؟

یخ زدمه

هیچی حالیم نیست؟

خوبم

خوب ترم میشم


استاد اس پی اس اس بودا اردیبهشت میخواست منو

بازم میخواد

استخدام شده

مهر میره مدرسه

به ارزوش رسید

معلم میشه

پیام داده راه باباتو ادامه میدم

یکی بود مغازه مداربسته اینا داشت

پسره دوسال پیش‌میخاست

پیام میده اینستا

کارمند شهرداری ام همین طور

خوبه ک اسفند پراز داوطلب ازدواج هست

منو ببین لمس خشک

چت شد؟

امید وارم یکی دوماهه خوب شم

فقط میخام برااستخدامی اموزش پروش خوب بخونم

عاشقم؟

نیستم؟

خشکم دیگه‌نمیدونم‌چیم

نفرت نگیره دلمو؟

یکی‌بیاد منو بشوره پهن کنه افتاب

اینجا ک افتاب نیست

برف و بارونه

:)))))

حالا

سردمه

از صبح‌یخ‌زدم

دختر 

.

شاد باشین

همه تون


من‌خوبماااا هدفام‌مشخصه نوشتمشون تا ۱۰سال اینده حتی بیشتر میدونمه حتی با جزعیات مینویسم

فکر کنم خوبم‌نه؟؟؟؟؟

چرا بد باشم؟

من ک انتخاب کردم قوی باشم

دختر

چرا باید غصه بخورم

گفتم بعد ۱۷ام حالم‌خوب‌میشه

ولی ببین

یه سردی خاصی هست

یه بی تفاوتی‌خاص

یه دلگرفتگی

واقعا نمیدونم‌چرا

ولی مهم‌نیست

شاد باشین ب هر بهانه ای

منم درحد توانم زندگی‌میکنم 

امروز نمیدونستم چی باشم 

کدوم خودم باشم

بیشتر خابیدم

کلا رخت خواب‌بودم

دیشبم دل سیر گریه کردم

امروزم گاها اشک میومد

حالا عیب نداره

پیش‌میاد دیگه

من هر روزم عیده

حالا استثنا امسال یه کم تراژدی شد

چیزی‌نیست که

امروز تولد امام علی بود

روز مرد ب مردای وبلاگی مبارک باشه

:)


بعداز ۲۳سال از یکی خوشم اومد 

بدون توجه به اینکه ۱۱سال ازمن بزرگتره

بدون توجه به این که کارش چیه

پولش چقدره

چطور ادمیه

کلی مدونستم دکترای حسابداریه

کلی میدونستم تحلیلگر اقتصادیه

فقط کلی میدونستم سه تا داداشن

عاشقش شدم یواش یواش از خرداد ۹۷تا ب الان

صببخیر فرستادنش خرف زدنش

زندگیو شیرین میکرد

حس میکردم قوی ام 

یه عمر با خواستگارای خوب همیشه فکر میکردم تمایلی به ازدواج ندارم

چرا؟؟؟؟

یه جمله ای هست میگه یه روز یکی میاد که بهتون میفهمونه چرا باهیشکی نمیتوستین

من هیچوخت به این جمله ها اعتقاد نداشتم

اما واقعا شد

میبینی؟

منه فلسفی اهل عقل و‌منطق ک همش میگفتم فلانی بهم نمیاد فلانی موقعیت نداره اله بله

عاشق تو ک شدم موقعیت به چشمم نیومد سنت ب چشمم نیومد هیچی ب چشمم نیومد

نه ک بگم با ابنا انتخاب میکردم نه همسر بودن شرایطش فرق داره

شرایطی هست ک عشق رو بالغ میکنه و عشق بالع تبدیل ب همسر ادم میشه

اما فکر کن  بهمه حسایی ک من از وقتی عاشقت شدم اومد

امنیت پیش تو

ارامش

علاقه دوس داشتن

از بچه بدم میاد از ازدواج میترسم از همه ی محدودیت های بعداز ازدواج میترسم 

اما باتو نه

هیچکدوم از اینا وقتی خودمو کنارت تصور میکردم نبود

ینی اون ترسا واقعی نبودن؟

من بهمه باورام شک کردم

چیزی ک من بخاطرش بقیه مردا رو رد میکردم با تو وجود نداشت

تکلیف چیه؟

پشت اون‌چشمای مشکی ک فقط یه بار تو کلاس صاف توش نگا کردم حس کردم یه دشت سر سبز هست ک تا چشم کار مکینه ادامه داره

کت و شلوار فقط ب تو‌میاد

حرف زدن ک‌نگم 

حاضر بودم تا ابد این صدا رو گوش کنم این صدا حرف بزنه درباره همه چی

دوس‌داشتم این تصویر همه جا باشه رو‌درودیوار خونه

رو صفحه گوشیم

تصور اینکه زنگ بزنی ذوق میاورد

تصور اینکه عروس شم اونم برا تو 

تصور خونه با جهازیه بنفش سفید اونم با تو 

چقدر ارام بخش‌میشد

با تو‌میرفتم پارک جنگلی

با تو‌میرفتیم کته کبابی

هیچ‌من نمیدونم کته کبابی چیه

ولی تو زیاد میری کته کبابی

فکر کن عروس بزرگ میشدم

فکر کن فراز عین تو‌میشد بعدش هر سه تامون فرزند ارشد میشدیم

یه خونه با سه تا بچه اول

فکر کن سفرای باکو و ترکیه اتو بامن میرفتی

حتی میتونستم مامانتو خیلی دوس داشته باشم

حتی داداشتم دوست دارم

فکر کن باهم میرفتیم خواستگاری دختری که باهاش رل زده

فکر کن برات غذا درست میکردم

دسر پیش غذا ژله

و فکرشو بکن باهم میرفتیم خونه داییام

صدای مردونت بحثای مردونه تون

شنیدنی میشد نه؟

فکر کن باهم درس میخوندیم

منم میخوام مثل تو کتاب بنویسم مثل تو دکترا بگیرم مثل تو

میتونستی کمک کنی نه؟

هیات علمی شدنتو باهم جشن میگیرفتیم

میرفتم ارایشگاه

لباس پشت باز میپوشیدم

خوب میشدنه؟

من همه این حسا رو خیلی قوی فقط به اون داشتم

شاید قبلا از خ‌استگاری خوشم اومده یا از وحید خوشم‌میومد ولیییی

تو واقعا فرق میکردی

اصلااااا این حس هیشوخت نبود با تو اومد

اما ببین اینهمه ادم عاشقم شدن 

جز تو

استثنا

تحمل همین برادختر مغروری مثل من فکر‌کردی راحته؟

حتی قدرت ناراحت شدنم ندارم

اونقدر راحت میبخشمت ک حد نداره

اصلا دلخوریم ثانیه ای هست

حتی دلم‌نمیخواد.

بیخیاال

تموم‌میشه میره

چی‌مونده تا حالا؟

هیچی

زندگی‌

هیچ‌بی هیچ


چم شده؟؟؟؟؟

یه چیزی سرجاش نیست؟

یکی سر جاش نیست

کجایی؟؟؟؟

کوجایی

این روزا میگذره

تو‌خواب

تو اینستا

صب نزدیک ۱۰بیدار میشم

عصر دوساعت خابم

با گوشی و اهنگم

شبا تا ۴صب بیدار یااااا خواب از ده شب

خدای نای دعا نمونده

نای نماز

نای هیچی

نای بیرون ندارم نای هیچی

خوبم!؟

هستم

عاشقم؟

هستم

دارم با سخت جونی تموم ب دوتا خواستگارم فکر میکنم

تلفنی حرف میزنم

چت میکنم

چیزی حس نمیکنم از خودم انگار بی حسم

مجبورم؟

نیستم؟

نمیدونم

فقط میدونم عاشقتم

ک نیستی

نیستی و دوری

چرا؟


خیال میکردم عاشقت نمیشم اگه نگات کنم یکم
یه روز تو خوابمم نمیدیدم واسه تو جونمم بدم ♬♫♪
دلم یه کاری کرده با غرورم
که مثل بچه هام تا از تو دورم ♬♫♪
که وقتی میری بغض رو از چشام میشورم

UpMusicTag دانلود آهنگ راغب همینه عشق
دلت یه لحظه واسه من نمیشه ♬♫♪
میدونم تقصیر تو نیست همیشه
اونی که مال قلبته دیر عاشقت میشه ♬♫♪
همینه عشق خوابت نمیبره ازت نمیگذره شکنجه آوره
همینه عشق یه حس دلهره که میگی با خودت نباشه بهتره

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───


:\

گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است چون خوردن نوشابه که در جام شراب است

گر دل بدهی تن ندهی باز خراب است این بار نه جام است و نه نوشابه سراب است

اینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویند چون دغدغه مردم این شهر حجاب است

تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد یک آیه بخوانند گناه تو ثواب است

خریدند تنت را و بریدند کفنت را به یک آیه و چند سکه ببستن دهنت را

نه روحی به کار است نه عشقی به بار است فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است

.

آن کس که زنی را بفروشد پی پیسه حق است که روحش ته دوزخ به عذاب است

هر جای جهان مرتبه زن بلند است در کشور من زن مثل میت به حساب است

ای کاش که دلقک شده بودم نه شاعر در کشور من ارزش انسان به نقاب است

تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد یک آیه بخوانند گناه تو ثواب است

خریدند تنت را و بریدند کفنت را به یک آیه و چند سکه ببستن دهنت را

نه روحی به کار است نه عشقی به بار است فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است

.

آن کس که زنی را بفروشد پی پیسه حق است که روحش ته دوزخ به عذاب است

هر جای جهان مرتبه زن بلند است در کشور من زن مثل میت به حساب است

ای کاش که دلقک شده بودم نه شاعر در کشور من ارزش انسان به نقاب است

تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد یک آیه بخوانند گناه تو ثواب است

خریدند تنت را و بریدند کفنت را به یک آیه و چند سکه ببستن دهنت را

نه روحی به کار است نه عشقی به بار است فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است

.

خریدند تنت را و بریدند کفنت را به یک آیه و چند سکه ببستن دهنت را

نه روحی به کار است نه عشقی به بار است فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است

شکستند دلت را و غرور و حرمتت را سکوتت گرفت از تو تمام فرصتت را

به نانی تو راضی شدی و هیچ نگفتی همین است که جاهل زده بر تو همتت را

خریدند تنت را و بریدند کفنت را به یک آیه و چند سکه ببستن دهنت را

نه روحی به کار است نه عشقی به بار است فقط شهوت مردانه به اندام تو یار است


وقتی حواست نیست ، چه دیدنی میشی
وقتی حواست نیست ، بوسیدنی میشی
چشمام میفهمید ، احساسِ تو کم نیست
دلواپسم میشی ، وقتی حواست نیست
حس میکنم با تو ، دیوونگی خوبه
بی خوابی و عادت ، این زندگی خوبه
وقتی حواسم نیست ، آروم بیا پیشم
وقتی حواست نیست ، باز عاشقت میشم
وقتی حواست نیست ، چه دیدنی میشی
وقتی حواست نیست ، بوسیدنی میشی
چشمام میفهمید ، احساسِ تو کم نیست
دلواپسم میشی ، وقتی حواست نیست
حس میکنم با تو ، دیوونگی خوبه
بی خوابی و عادت ، این زندگی خوبه
وقتی حواسم نیست ، آروم بیا پیشم
وقتی حواست نیست ، باز عاشقت میشم
دلواپسم میشی ، وقتی حواسم نیست
چشمامو میفهمی ، احساس ِتو کم نیست
وقتی حواست نیست ، بوسیدنی میشی
وقتی حواست نیست ، چه دیدنی میشی


یه چیزی بگم؟

شاید احمقانه باشه

ولی دلم میخاست 

ایتالیا بودم یه شهر کوچیک

تو یه خونه کوچیک همون شکلی ک دوسش دارم

صبا بیدار میشدم میرفتم سرکار

نزدیک ظهر میومدم

میرفتم ورزش

از پس همه کارای خودم برمیومدم

بیرون غذا میخوردم

پول درمیاوردم و اونطور که میخاستم زندگی میکردم

ازاد

راحت

رها

اروم

بدون کسی

بدون کسی

بدون کسی


ایمیلمو باز میکنم

اسمش هست

یه بار یه فایل ازمون استخدامی فرستاده بود.

چی میشد اسمت همیشه بود؟

همه جا 

مخاطبام تماسام عکست رو صفحه. تو اینستا

همه جا بودی

حتی وبو پر میکردم از حرفات

مثلا

سپاس بانو

ارزوهای قشنگت را برات ارزومندم

در محضرتان تلمذ میکنیم

اخی

ادبیاتشو

جانیم

پ ن :من حتی فرصت نکردم اشنا شم ک قانع شم

ک بذارم کنار

مجبورم ولی بذارم کنار

همین



میدونی گاهی فکر میکنم زندگی بی عشق چ‌سخت میشه مخصوصا حالا ک نوعی از دوس داشتنو تجربه کردم

کاش میشد حالا ک برا بار اول تا این حد قوی هست کاش واقعی هم بود کاش دو طرفه بود اما نشد

امید وارممممممم

برا بار دوم ک پیش میاد خدا برام صلاح دونسته باشه

میشه نه؟؟؟؟؟؟



میدونی ادم وقتی یکیو دوس داره

وقتی جایی میره میبینتش ینی تو تصورش

وقتی میری پاساژ اونو میبینی موقع خرید کردن  ب مغزت میرسه ک ینی سلیقه اش چطوره؟؟!؟

بعد اگه دوتاددختر پسر ببینی میگی کاش اونم پیش من بود

موقع کافی شاپ رفتن دلت میخاد باشه

موقع اهنگ‌گوش  دادن کلیپای اینستا رو دیدن

وقتی تو جمع نشستی دایی هات حرف میزنن حس میکنی صدای مردونه اون تو فضا کمه

بعد اگه اتفاقی بیوفته غصه ات بگیره میخای بهش بگی یاحتی شادی و خبرای خوب و بد

میگی بهش بگم با جزعیات همیشه حوصله تعریف همه چیو داری

همیشه میگی حل میکنم همه چیو قدرت تحمل همه چیزو کنارش داری

بهش اعتماد داری بطور کاملا خودکار

حرفایی ک میزنه رو باور میکنی

حس میکنی خیلی دوسش داری دلتنگیشی و هوا بعضا خفه ات میکنه

موقع لباس پوشیدن میگی کاش بود براش تیپ میزدم

عشق حس قشنگیه

خیلی قشنگ

هر ادمی من»های مختلف داره ادم پیش کسی ک دوسش داره میتونه بدون ترسمن»های خودش رو بنمایش بذاره

نگرانش میشه حسودش میشه روش غیرتی میشه و همخ تلاششو میکنه برا بدست اوردنش برابودنش

برامن همه این حسا با xبود

مااسف که دوسم نداشت

و اینکه خب با خواستگارای خودم نبود

میدونی میشه باشه ها حس دوس داشتن اماااا دقیقا دقت کنین

ب شدت و ضعفش ب نوعش ب زمانش

من همیشه بعد قط کردن تلفن یه مرد ک خاستگارم باشه هیچ وقت دوباره بهش فکر نکردم پیش نیومده

نهایت برا تجزیه تحلیلای منطقی ک برام مناسبه یا نه ک فکر کنم چرا این حرفو زده خسیسه یا نه و.

نه بخاطر دوس داشتنش

اما با وجود اینکه این تلفن هیچ‌وخت زنگ نزد ک صدای اونو بشنوم میتونستم بارها حتی از فکر کردن ب اینکه این صدا ممکنه منو صدا کنه کلی انرژی میومد

از صب بخیر های خشک خالی قد کل کلیپای انگیزشی انرژی میکرفتم

شبایی ک دلم تنگ میشد با زجه گریه میکردم من فقط سر کنکورم و اون با زجه کریه کردم

من فقط برااون تا این حد قوی حس داشتم

زیر پستاش برا مردمی ک‌کامنت میذاشتن منشن میکرد جواب مینوشت از خوندن جوابایی ک مردم میداد ذوق میکردم

ادبیات خاصش

مجهول بودنش

یه طوری بودنش

دوسش داشتم

من این مردو دوسش داشتم

هیچ‌فک نکردم چیکار میکنه پولش چطور درمیاد

حتی روشن فکر میشدم ک ذهنم چیز‌منفی درنیاره ازش 

اصلا مگه میشد ایرادی داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟



یه چیزی بگم ادم وقتی کسیو‌خیلی دوس داره حل میکنه میفهمه گرایش داره و از همه مهم تر از رفتنش دلخور و دلگیر میشه کلا کمبودشو تو زندگی حس میکنه 

مثل حس من ب اقای x

وقتی برا دوطرف همین مقدار نباشه

یه جای کار میلنگه

مثل من ک برا جفت اون خوایتگارا هیچ حسی نداشتم  دیگه دیگه

فک کن کارمند شهرداریه چقد تلفن میخندوند

ولیییی

من دلم برا بداخلاق ترین مرد زمین تنگ میشد

!!!

من سعی کردم منطقی باشم

دیدی نشد؟

خب با دلیل رد کردم

گاها ادم دلش با بعضیا صاف نمیشه مثل وحید ک حتی حاضر نشدم باهاش اختلاف حل کنم

بعد دوسال اومده ک چی؟

حرفاش هیچ وخت یادم نمیره قدرت بخشیدنشم ندارم

این پسره بود تو کار مداربسته 

هنوز باهاش حرف نزده میگفت میخام یه پلاک برات بخرم خب قبول کن یا مدام شارژ میفرستاد من نمیزدم

ولی اونقدر پیگیرم بود 

اون از شغلش خوشم نمیاد

نمیدونم چی‌میشه

امید وارم خدا ارزومو براورده کنه

کسی اون ور داستانو نمیبینه

منم نمیبینم

اماخدایا تو میبینی کمکم کن باشه؟؟؟؟



پس کی اونی‌ک‌باید بیاد میاد؟؟؟؟

من واقعا قصد ازدواج دارم.جدی

اقای xمجهول الهویه ام که من دیگه کاری باهاش ندارم و دیگه هیچی درباره اش نمیاندیشم

سپردم ب خدا

در حقیقت همه چیو سپردم ب خدا

بریم ب زندگی مون برسیم

دوباره اماده شیم برا ارشد برا استخدامی

برنامه باشگاه ریختم

برم تی ار ایکس

و کلاس های دیگه

ببینم چی‌میشه

میشه یا نه

:)

یه فیلمه کشتی هست اسمش

خیلی باهاله



درباره چی بنویسم؟؟؟؟

نمیدونم

درباره خواستگارم بنویسم‌مثلا؟

خب

اونی ک‌معلمه راستش اشنایی خاصی باهاش نداشتم ولی خب

یه شب حرف زدیم دعوامون شد قهر کرد رفت تا ۷روز بعدش ک خودم پی ام خدافظی فرستادم بالاخره بخودش اومد التماس ک نرو

بهرحال فهمیدیم اقا اهل قهر کردنه

برنامه هاشو بهم نمیگه حرف بزنه بگه خونه مادرم خونه میسازم اینکه میگه دوست دارم ولی ارزشی برات نمیذاره

شب ب شب یه پی ام‌میده زود قهر میکنه

زنگ نمیزنه

بعد شعر میکه‌میفرسته شعر پیام

بعد اخلاقش اینه

من هیچ کاری نکردم خلاصه جواب پیامشو دادم تموم شه

گفت رفتارت عوض شده گفتم میگم اگه حوصله کردم

مثل خودش شدم 

بعدشم سرجمع ۷بارحرف نزده تموم شد

به من چه!

بحد کافی نیست

این

پسره کارمند شهرداریه

همش منو مقصرمیکنه میگه نمیذاره ابراز علاقه کنم کلا بد وخوب هرچی بشه میگه تو نمیذاری تو تو تو

خسته شدم کامل ب صورت ۷روز پی در پی حرف زدیم ولی خسیسه ینی مشخصه دست و  باز نیست سرهمه چی قیمت میپرسه

مانتوهاتو چن میخری فلان جا ارزون تره

بعد میگه براتولدم چی میخری

خوب بخرا ببینم سلیقه ات چیه

بعدخودش اون روز یه بارمن زنگ زدم شارژم تموم شد حتی تارف نکرد بخره

من از کسی چیزی نمیگرما ولی ادب حکم میکنه

خلاصه بد دل بودنشم ک دیگه نگم 

سر اینکه چرا با پسر همسابه ات حرف زدی چی‌میگفت بمن؟!فک کن میگه دوست پسر داشتی برامن مهم نیستا فقط دارم میپرسم بدونم از دروغ بدم میاد!این چیزارم ب دروغ ربط میده!!!!

خدایا ینی هی میگه با پسر همسایه ت دوس بودی

جناب وحید خانو میگه میگم بابام من دوست نبودم خوایتگارم بود دیگه خانوادم گفت همسایه اس دسته گل شیرینی بگیرین بیان خاستگاری رد بکنیم زشته

اگه تفاهم داشتین بیان ک اونم منو وحید سر ۲۰روز ب جنگ جهانی رسبدیم

حالا حرص منو درمیاره سراین قضیه گیر داده هااااا

بعدشم میگه قسم بخور دوس پسرنداشتی قسم خوردم ولی از بس رفت رو مخم خیلی ناراحت شدما ینی متنفرم یه مرد اونجور باشه بعدخودش میگه من دوس دختر داشتم !!!!!

بهرحال

تموم شد قضیه

فرداش میگه ان فالو کن ایستاشو

میگم ببین من اگه میخاستم بهش جواب مثبت میدادم ندادم تو رو انتخاب کردم براچی درگیری

میگه من مگه بی غیرتم روت حساسم و 

ان فالو کردم 

ولییییی

دیگه زد ب مغزم بهش گفتم ب تفاهم نمیرسیم خدافظ

اوفففف


ادم بعد یه سنی. بعد یه زمانی دیگه یه حالت بی حسی و‌سر بهش دست میده

مشکلات تنهایی ترس مثل قبل نیست

اما بهرحال هست

!!!!!

مشکل دارم مشکلم اظطراب بی حد و اندازه اس

راهشم اینه برم تنها باشم

یه جای دیگه مثل کشور دیگه

شاید

راه حل دومشم‌اینه مستقل شم دستم بره تو جیب خودم

خدایا تو بهتر میدونی من چقدر نیاز ب قبولی تو اون ازمون دارم 

باشه؟

امروز تولد امام سجاده

منم دعا کنین

از این حفره تاریک دربیام

یه حفره خالی تو قلبمه باهیچی پرنمیشه

گاهی زندگی یه جوریه




 

Har içinde biten gonca güle minnet eylemem

من منت هر گل و غنچه ای که در دلم باز میکنه رو نمی کشم

Arabi farisi bilmem, dile minnet eylemem

عرب و فارس رو نمی دونم ولی من منتی زبون رو نمی کشم

Sırat-i müstakim üzre gözetirim rahimi

راه راست رو میروم و تعقیب می کنم

İblisin talim ettiği yola minnet eylemem

 منت راهی که ابلیس داره نشون می ده رو نمی کشم

Bir acayip derde düştüm herkes gider karına

به درد عجیبی افتادم هر کسی میره دنبال کار و منفعت خودش

Bugün buldum bugün yerim, hak kerimdir yarına

امروز پیدا کردم و امروز می خورم، فردا هم خدا کریمِ

Zerrece tamahım yoktur şu dünyanın varına

حتی ذره ای هم طمع مال اندوزی این دنیا رو ندارم


این اقاهه کارمند شهداریه زنگ زده میگه حل کنیم

منو ببین

چرا هیچ نمیخام حل کنم؟

چرا فرار میکنم

چرا میگم خسیسو و بد قلبه

چرا ب حس‌خودم اعتماد دارم

چرا تامردی میاد سراغم یاد اون‌میوفتم

خیلی دوسش دارم

چرا دلم‌گرفت

چراگریه کردم

میدونی دیگه مثلا یه دلیلش اینه میگی میترسم زمان بگذره نمیدونی خاستگار یعدی موقعیتش چیه و چقد دوست داره یا دوسش داری

براهمینم‌میترسی

از طرفیم نمیخای زن مردی بشی ک دوسش نداری

بهش گفتم نمیخام صداتو بشنوم

گفتم نمیخامت



!

ادم که طرز فکرش  عوض میشه ناخوداگاه یه عده ای رو باید حذف کنه

دیگه تنها ترمیشه .

امروز با مریم بیرون بودیم 

ولی پشیمون شدم 

دیگه نباید با ادمای طرز فکر پایین حرف بزنم

وقتی کل چیزی ک میخاد یه زندگی کارگریه

بهرحال

رفتم ک کنوفه بخورم

تنها رستوران کافی شاپ ترک شهر

اونم دیگه نمیپزه چون اشپزاش رفتن

خلاصه ک هیچی ب هیچی

منم دلم کنوفه میخاد

چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟


چی بگم؟

دلتنگم

معمولی ام

تو فکر حسابداری صنعتیم

تو فکر دسر درست کردنم

حس میکنم دارم از جلبک بودن درمیام

راستش دیروز رفتیم طبیعت

لامصب عجب انرژی داری

معجزه ای

رفتیم دنبلان بچینیم

پیدا نکردیم

عوض کلی گیاه جمع کرد زنداییم

یه کمم خریده بودیم

از دیروز تو کار سبزیجات طبیعی

تموم شد



چیکارا  میکنین؟

من امروز هم دسر درست کردم بردم برا زنداییم

هم پیتزا اینا

خوب بود

مشغولم

 درسمم جدی شروع نکردم

هیچ فعلا

به یه چیزایی فکر میکنم

یه چیزایی ک پاک نمیشه

ولی 

غم عصبانیت نگرانی خیلی عوض شده  دارم پوست کلفت میشم؟کرگدن ینی


ولی یه چیزی ترس ها و استرسا همونن اصلا عوض نشدن هنوزم خوب میتونه فلجم کنه

و اینکه

خیلی اضطرابم رفته بالا

میدونم دردم چیه میدونم درمانمم چیه

خدایا اگه ارزومو بهم بدی و ارزوهامو

حالم بهتر میشه 

#شکر


وای وای وای

رفتم دانشگاه ازاد

پرنده پر نمیزد

رفتیم کلاس استاد توضیح داد قراره داده جمع کنیم

بعد مقاله قبول بشه چاپ بشه اسممونم میاد پاش

و

تموم شد نیم ساعته

رفتنی

رفتم جلو ۱۰۳کلاسش

صداش میومد

صداش

خدایااااا

صداش

وای

دلم میخاست بچسبم بمونم 

بمونم نیام

نیام 

نیام اصلا

ای


چن اعت سرم گیج رفت

سرم انگار قیمت بالاییش تحت فشار باشه

یه هم چین چیزی

الان بهترم اما نه ک خوب

امید وارم فردا خوب باشم

بهرحال قراره برم استادمو ببینم

صب حوصله ام بشه دوش میگیرم

اما نه بعد دوش خوشگلیم کم تره

امروز خیلی خوشگل بودم

کاش فردام باشم

هوم



کاش میشد همه چیو تو یه خواب ببینم

مثلا تو رو بشناسم

مثلا ببینم چی بچیه

واقعیتارو ببینم

شاید بتونم درست فکر کنم نه؟

اهوم

.

اینده چ شکله؟؟؟؟؟

ینی من تو اینده چه شکلم

شکل ارزوهام؟

ب قیمتش فکر کردین تاحالا ب قیمت ارزوهاتون؟؟؟

(دارن عروس میبرن صدای ماشین عروسه دلم میخاددددد عروس شم اینطوری)


من ب قیمتش فکر کردم

دارم فکر میکنم

میدونی

من مریضم؟

دچار اختلال اضطرابم

بنظر مسخره میاد ولی

این یه چیزیه ک مثل خوره میخوره

و تا بخودت بیای میبینی رو همه چی تاثیر میذاره

تو‌خوشی ناخوشی خنده گریه یه چیزی چسبیده ب گلوت

ترس‌و‌وحشت عنصر جدایی نادذیر زندگیتن

سفیدی موهام

۴۳تا

یخ بودن اکثر اوقات دستم

حافظه ام تنها داراییم

حافظه موقتم خوب کار نمیکنه

بعضا کلمه هارو پیدا نمیکنم بگم

متاسفم

برا ۲۳سالگی مضطرب

اما قبولش کردم خب همین

امید وارم بخاطر ترسام رویا نساخته باشم

امید وارم درست تشخیص داده باشم

بهرحال

راستی میدونستین

بیماری های روحی روانی خیلی وقتام درمان نمیشن.؟

ینی چیزی ب اسم بهبود کامل نیست

مثل جسم نیست

درمان مطلق کشکه

تا ازش غافل شی میاد سراغت

بهرحال

بیخیال



وایییی

وایی

استادم بهم گفت برا مقاله کمکش کنم قرار شد برم سر بزنم ببینم چ کمکی

حالا ببین

وای بهم گفت دوشنبه هم پیام نور کلاس دارم هم ازاد اگه بتونی ۳ازاد بیا

وای 

نگا کردم سایتشون

اونم اون ساعت کلاسشه 

وای ینی برم‌میبینمش؟؟؟؟

یخ زدم از استرس

ولی الان دیدم

من چن دقیقه پیش ب استادم گفتم همون پیام نور بیام

حالا سین نکرده

اگه دیگه گفت ازاد خب میرم ازاد

اونجا نرفتم تاحالا

اصلانم‌نمیتونم تصور کنم همش استرس میگیرم ببینمش چی‌میشه

وای خدایا

ایییی

الهی

خوبه ازاد برنامه کلاسیو سایت میزنه

خخخ

پیام نور ما هم میزنه ولی اسم استاد نمیزنه

اییی

برنامه کلاسیشو فهمیدم

هوراااا


من یه مقدار از داده هارو تمرین کردم

ولی سوالایی دارم

و‌ب استادم گفتم 

بیام که زیرنظرخودش کار کنم

و گفت یک‌شنبه دوشنبه درس دارم بیا دانشگاه

و اینکه قرار شد برم

ولی درباره اینکه ازاد یا پیام نور و ساعت چندش حرف نزدیم شنبه میپرسم

و اینکه 

ب سرم میزنه ازاد برم

کلاسش قبل کلاس اونه

مثلا یک شنبه کلاسش ساعت ۱تمومه

اونم ساعت ۲شروع کلاسشه

خدایااااااا

البته کلاس تمرین کنیم باز نمیبنمش که!

:\

ای


فردا اولین روز رمضان کریم

منو ببین

فکر‌کردم قراره قبول شم این ماهو اینجوری میرم پیشوازش

بی درس و کتاب شاید بهتر روزه بگیرم

نگا کن چی شد؟

هیچی

فکر کردم نرم افزار نوین رو با پول خودم میگیرم 

گفتم یه ۵تومن ک درامد داشته باشم چ اشکالی داره دو تومنشم بدم نرم افزار بگیرم

امااااا

دیدی؟

هیچی

نای ت خوردن ندارم

استاد پی ام داده بود چه خبر مهندس 

کارای مقاله ام مونده

تازه باید با رعیس حرف میزدیم با اقای هم کلاس

اونم مونده

کتابای استادمو باید پس بدم اونم مونده

نای دوش گرفتنم ندارم

ببینم چه شود فردا ها

فردا؟

فردا؟

دلم سنگی شده


امروز تولد داداش بود

شب بهش تبریک گفتم

دیگه از صبح کارم گریه بود

نشد

همه تون بمن امید میدین

تو خونه همچنین

من دلم گرفته خشم گین ترین حد ممکنم هستم

نا امید نیستم خیالتون راحت

اماااا

منتظرم بگذره

وای از این عمرم 

جیگرم تیکه تیکه اس



سردم میشه از بیرون یخ میزنم

از تو انگار حفره شکمم اتیش میگیره

انگار مشت زدن ب شکمم

سرم درد میکنه

گریه ام میگیره

بعدش چشمام میسوزه

نفسم درنمیاد

حس گرم شدن نفسای بازدمم پشت لبمو میسوزونه

حال و روز یه ادم ناراحت

کی تموم میشه؟؟؟؟

تموم شو

بگذر

برو


حیطه عمومی
ردیفمواد آزموننمره به درصد
1.فنّاوری اطلاعات مهارت‌های هفتگانه ICDL»57.78%
2.زبان و ادبیات فارسی44.44%
3.معارف اسلامی24.44%
4.هوش و توانمندی‌های عمومی2.56%
5.ریاضی و آمار مقدماتی22.22%
6.اطلاعات عمومی، دانش اجتماعی و حقوق اساسی2.22%
7.زبان انگلیسی عمومی0.00%
حیطه تخصصی
ردیفمواد آزموننمره به درصد
1.اصول حسابداری56.67%
2.حسابداری صنعتی10.00%
3.مالیه عمومی16.67%
4.قوانین و مقررات مالی-3.33%
5.اقتصاد خرد و کلان16.67%
عملکرد کلی
ردیفشرحنمره به درصد
۱.میانگین درصد حیطه عمومی21.95%
۲.میانگین درصد حیطه تخصصی19.33%
۳.نمره مکتسبه20.38%
ضابطه نمره علمی(بند الف صفحه 21 دفترچه راهنمای آزمون) در سهمیه آزاد 29.07

وضعیت داوطلب

داوطلب گرامی، با توجه به نمره مکتسبه، شما در آزمون پذیرفته نشده‌اید


تو لیست محدود ب دوستان صمیمی

پست گذاشتم  قبول نشدم

هیچی نمیگه

هیچی

عاشق مردی ام ک مرده و زنده ام براش فرق نداره

من میمونم و دنیای تنهایی

ارزوهام زیادن و براشون زمان لازمه قبول خیلی چیزا و مهارتا لازمه قبول میدونم باید یاد بگیرم قبول

امااااا

یه حقوق کارمندی یه جایگاه. اجتماعی

یه مهارت 

حداقل ترین چیزایی هستن ک باید الان داشتمشون میفهمی؟

من نمیخام ۲۴سالم باشه اما پول تو جیبی بگیرم

میخام کلاسایی ک دوس دارمو برم

کلاسی ک دوسش دارم ۶۰۰تومنه

اون یکی ۵۰۰تومنه

کل حقوق بابامو میخام بدم کلاس؟

نه

نمیشه

نمیخام مجبور ب انتخاب خاستگارم بشم

نمیخام وقتی میگم ارشدو ازاد میخونم خاستگار بهم بگه می ارزه  حسابداری ۱۵میلیون بدی ازاد

میفهمی؟

من نمبخام کسی برام و برا ارزوهام تعیین تکلیف کنه


هیچ کس

نمیخام بگن سن ازدواجته

نمیخام بشینم حبس خونه شم

همش باکتابای عجیب غریبم سرو کله بزنم

ادمای تازه میخام محیط تازه میخام پول میخام رشد میخام چالش میخام

نه ک از استرس هر روز  صبح سردرد بگیرم 

از گریه شبام صبح چشمم پف کنه

برا ارزوهام فقط ورور حرف بزنم

میفهمی

یه ساله دارم تنهایی حرف میزنم فقط

تنهایی 

بی هیچ کسی 

حتی کسیو ندارم حرفمو بفهمه

خسته شدم از ادما

عقده میشه برام 

از گرونیای هر روز خسته شدم

از نشدن هام خسته شدم

حس بی اخیتار بودن تو زندگیم رو دوست ندارم از حرفای تکراری ادمای اطرافم خسته شدم

من نیاز داشتم قبول شم

من باید میرفتم

من اون. اداره رو دوست داشتم

لعنت ب همه

لعنت ب من

من برنمیگردم نمیتونم مثل بقیه دخترا تا۱۲بخابم بعد شوهر کنم گیر شوهرو‌بچه باشم

دنیای محدود

دنیا بی هوده

میخام براخودم باشم

بحد کافی مانع دارم

استرسم ترسم نگرانیم  و

دیگه چرا این نشد

چرا

بازم روزمرگی

بازم اتاق لعنتی چهاردیواری

تنهایی 

لعنت



نصف شب چ بیدارت نگه میداره؟

فردا

فردایی ک بازم مثل جسد میگذرونمش

خدایا

چی شدم من؟؟؟؟

دست وپا میزنم در نمیام

میشد ب زمان بسپرم

ولی وقت ندارم

ظاهرا ک خوبم

پس چمه؟

باز باید ذهنمو بشورم

مغزمو بشورم

دلم شدن میخاد زندگی و نفس

راحتی

دویدن تو یه محیط باز

هرچند بعضا ادم حس میکنه دیگه خوب نمیشه!



هلاکویی میگه عشقی ک دل بخاد عقل رد کنه وجود نداره

اگه باشه ینی  اشتباه وگرنه عقل و دل یکی ان و دل ادم نمیاد یه چیز اشتباهو بخاد

میگه ماها اسیب میبینم

اگه اسیبه

احتمالا شاعرا و نویسنده ها همه شون اسیب دیده ان

اسیب دیدن؟

دیدن فکر کنم

اسیب دیده بودن بد نیست

هلاکویی میگه هیچ‌بچه ا ی تو  ایران ب ۸سالگی سالم نمیرسه و ب ۱۸سالگی سالم ینی قبلش همه مون کله پا شدیم

مدرسه تک بعد بارمون میاد دکتر مهندس بار میاره ادمی ک خودش نبست بار میاره

چیزی دیگه درست نمیشه

نسل من سوخته اس

دهه ۷۰بیچاره

گرونی تورم احتمال جنگ نبود باورای قشنگ نبود ادمای قشنگ

شب از ۲گذشته و من ب خودم فکر میکنم

به دختری ک۵مهر۹۷یه راهیو رسما شروع کرد ک  اولین پله هاش با درس بود

درس خوندم یوگا انرژی ورزش رقص دعا نماز هر روز با خدا حرف زدن

من عوض شدم

خوب شدم

باور کردم خودمو

خدا رو

عقایدمو تو تنهاییهام بهتر ساختم

ازمون دادم قبول شدم رد شدم

کلی راه اومدم

خوبم و راضی

اما الان؟؟؟؟

یه حس سر شدگی یه چیز تو مایه های بی تفاوتی

سوگوارب برا استخدامی ادامه مالیاتی تموم شده

مطمعنم امااااا

من دیگه مثل سابق نیستم ولی نمیتونم تشخیص بدمم چم شده واقعا میگم

حال دلم خوبه

نا امید نیستم هدفامو میدونم تا اخرین نفسم وایمیستم

ولی وافعا نمیدونم چمه

بدنم تحمل کار نداره

ناهار درست میکنم یه یاعت ظرفیتمه

بعدش میوفتم رو مبل

درس به ساعت بعدش نا ندارم

امید وارم کمبود ویتامین باشه

نه افسردگی

امید وارم غلط تشخیص نداده باشم

ک دوماه بعد بخودم بیام

امید وارم واقعا حالم خوب باشه

خودمو گول نمیزنم ک نه؟؟؟؟؟؟

نکنه بابت نیازام عاشق aشدم؟؟؟

چون دنبال موقعیتم؟دنبال چی ام؟؟؟

میشناسم خودمو

میخام

میخام برم سرکار ک شوهرمو خودم انتخاب کنم

نمیخام تو مهادله داره ۲۴سالت تموم میشه خاستگارت خوبه یکیو انتخاب کن برو گم شم

میخام اختیار داشته باشم

میخام نترسم

میخام موقعیتم بره بالا

میخام زندگی بسازم

اون طور ک دلم میخاد

من چ مشکلی دارم ک دیگه نه ک مهم نباشه ها نه

انگار تو گل گیرم

ارشد دارم ۲۴خرداد و ازمون استخدامی تابستون اموزش پرورش مهم تر مقاله ای ک استاد داده دستم با یاد گرفتنش هم درامد زا میشم هم ب اهدافم‌میرسم پس چرا نشستم؟؟؟؟؟

چرا یخ زدم؟

نه لذت نه لبخند نه گریه 

مات موندن؟

این چیه؟؟؟؟؟

اگه واقعا مشکلی باشه!!!!!!؟؟؟؟؟

من میترسم

بیشتراز هروقت دیگه

از این سردردا و فراموشیا

و استرس و بدنی ک جون نداره

نگو نمیشه

نگو

نه


اینم از یه شب بهاری قشنگ 

هوا ب تعادل رسیده دیگه سرد نیست

میشع استین کوتاه پوشید

ولی خب الان خنکه میخام پاشم پنجره رو ببندم

دارم روزای ۲۴سالگیو میسازم

دوسه ساعت درس میخونم دوسه ساعت  رو مقاله کار میکنم

همچنان تو حالت حسش نیست. هستم

اما درصدش کمه مثلا۲۰درصد 

و خوب شدم میشه گفت

این هفته کلی ویتامین خوردم

احتمالا بدنم یه کمبودی داشته ک داره برطرف میشه

واقعا قادرنبودم از جام پاشم

هنوز عاشقشم

ولی از خودم شرمنده

بهرحال حرفی براگفتن ندارم

هنوژ ب ارزوهام نرسیدم امید وارم برسم زود بخاطر ناامیدی نیست

میخام وارد بعدجدیدی بشم

و‌تلاشم فرق کنه

بهرحال

اینه

شرایط فعلی

ببنیم زندگی‌چی برامون اماده کرده


حس میکنم داریم برمیگردبم ب دهه ۵۰

ب عصر شریعتی

ب عصر انتخاب

یه زمانی وقتی فیلم جنگ میدیدم یا وقتی بار اول با فلسفه و دیدگاه های فلسفی اشنا میشدم ب نظرم چقدر حیونکی بودن ادمای اون عصر عصر جنگیدن و انتخاب و قبل و بعدش

تا توازن برقرار شه

چقدر دلم میسوخت میگفتم عمر و جوونیشون

حتی بچه هاشون.

اما الان

دلم ب حال عصر خودم میسوزه 

تو دوره ی عجیبی از تاریخ گرفتار شدیم

بد

اشتباه

دلم میخاست الان ۲۴سالگیو زندگی نمیکردم

اما نمیدونم میخاستم کجا زندگی کنم قبل تر؟یا بعدتر؟

من ب کجا تعلق دارم؟

ب عصری ک دروغ نباشه ب عصری ک ازار نرسونیم بهم 

اینقدر همو قضاوت نکنیم

اینقدر منفعت طلب نباشیم

اینقدر غم گین نباشه

اینقدر نشدن نباشه

من اهل اینجا نیستم.


دیشب شب قدر بود

این  شبا دعاکنین هرچی تو دلتون چسبیده فسیل شدع بکنین بندازین دور

حرف بزنین 

حرف 

حرف

ارزوهاتو بنویسین

 اخر سال جمع بندی کنین ببینین چی ب چی شده

من سال قبل یه چیزایی خاستم ک بهش رسیدم 

حتی اگه ظاهرا چیزی تو زندگیم نباشه

خوب بود شکر

از شروع سال جدید یه حس هیچی مهم نیست دارم

این روزا حالم خوبه و در عین حال هیچی حالیم نیست

شب حرف زدم باخدا

دعا کردم

و اینکه دعاکردم یا مهر اونو از دل من برداره یا اونو عاشق من کنه

تو یه دوره عجیبی از زندگیم

با وجود اطمینان ب اینکه زندگی خیلی ساده تراز این حرفاس و هر چیزی انقضایی داره و هیچ گیری نیاز نیست بدیم و خیلی زود تر از اون ک فکر میکنیم همه چی ب اتمام میرسه

و تمام

از ارزوهاتون بگین من گوش کنم

کنجکاوم بدونم ادما هر کدوم اگه محدودیتی نداشتن چی ارزو میکردن

از اول عمرمون یادمون دادن خودتون نباشبن ارزوهاتون نباشین

غافل از اینکه



Madem ki istiyorsun öyleyse durma git

مادام که میخوای پس برو دیگه نمون

Beni düşünme rahat ol yalnız kalabilirim

فکر منو نکن راحت باش میتونم تنها بمونم

Sende bilirsin hiç bir acı sonsuza dek sürmez

خودم میدونی هیچ دردی تا آخر ادامه نداره

Hatta her an yeniden sevebilirim

حتی هر لحظه میتونم از نو عاشق بشم

Olmazdı bende biliyorum haklısın haydi git

نمیشد منم میدونم حق با توه زود برو

Korkma seninle gerçekten dost olabilirim

نترس باهات واقعا میتونم یه دوست بمونم

Aslında bende uzun zamandan beridir sana

در اصل منم خیلی وقت بود

Ayrılmak istediğimi söylemedim haydi git

نمیخواستم بهت بگم که قصد جدایی دارم و زود برو

Git… Git… Gitme dur ne olursun

برو… برو… نرو خواهشن وایسا

Gitme kal yalan söyledim

نرو بمون دروغ گفتم

Doğru değil ayrılığa daha hiç hazır değilim

واقعی نیست برای جدایی هنوز , اصلا آماده نیستم

Aramızda yaşanacak yarım kalan bir şeyler var

بینمون مونده هنوز اتفاقای نیمه کاره ی زندگیمون

Gitme dur daha şimdiden deliler gibi özledim

نرو وایسا حالا از الان مثل دیوونه ها دلتنگ شدم

دانلود اهنگ Git از Halil Sezai

Gitme dur ne olursun, Gitme kal yalan söyledim

نرو خواهشن وایسا , نرو بمون دروغ گفتم

Doğru değil ayrılığa daha hiç hazır değilim

واقعی نیست برای جدایی هنوز , اصلا آماده نیستم

Aramızda yaşanacak yarım kalan bir şeyler var

بینمون مونده هنوز اتفاقای نیمه کاره ی زندگیمون

Gitme dur daha şimdiden deliler gibi özledim


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها